English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6597 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
officiously U ناخواسته
uncalled for U ناخواسته
de trop U ناخواسته
unwelcome U ناخواسته
uncalled-for U ناخواسته
garbage U داده ناخواسته
junk U داده ناخواسته
officious U فضولانه ناخواسته
unsought U کوشش نشده ناخواسته
junk mail U اقلام پستی ناخواسته
undesirable U ناخوش ایند ناخواسته
phase jitter U اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
distortions U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
end play U حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
distortion U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
creeps U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
creep U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
void U فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
nosy parker U پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
kibitzer U پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
false U فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
crosstalk U سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
viruses U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
virus U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
moderated U محدود
incomprehensive U محدود
limitary U محدود
limited access U محدود
limit U محدود
indefinite U نا محدود
finte U محدود
moderating U محدود
terminate U محدود
terminated U محدود
limiting U محدود
terminates U محدود
moderate U محدود
ambient U محدود
moderates U محدود
indeterminable U نا محدود
limited U محدود
finite U محدود
incomprehensible U نا محدود
lock step U محدود
unbound U غیر محدود
restricts U محدود کردن
confined U محدود شده
restrictive U محدود سازنده
restrictive U محدود کننده
limited editions U فرآوردهی محدود
limited editions U کالای محدود
limited editions U چاپ محدود
finite integral U انتگرال محدود
limited edition U فرآوردهی محدود
restricting U محدود کردن
contracted U مختصر محدود
restricted U محدود الاستعمال
parochial U ناحیهای محدود
restrict U محدود کردن
limited edition U کالای محدود
limited edition U چاپ محدود
trammel U محدود ساختن
finite population U جامعه محدود
finitely U بطور محدود
qualificatory U محدود سازنده
peg down U محدود کردن
narrow market U بازار محدود
inter play U حرکت محدود
limitative U محدود کننده
limiting speed U سرعت محدود
limited denied war U جنگ محدود
limited divorce U طلاق محدود
limited integrator U انتگرال محدود
limited power U اختیارات محدود
limiter U محدود کننده
limited objective U هدف محدود
delimitation U محدود ساختن
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
confined equifer U سفره محدود
controlled war U جنگ محدود
copyrighted U محدود به حق کپی
straightlaced U محدود درفشار
straiten U محدود کردن
sex limited U محدود به جنس
set out U محدود کردن
restrainable U محدود ساختنی
qualified property U مالکیت محدود
de escalation U محدود سازی
delimitate U محدود کردن
limiting size U اندازه محدود
stint U محدود کردن
restriction U محدود کردن
restrictions U محدود کردن
qualifies U محدود کردن
abounds U محدود کردن
abounding U محدود کردن
abounded U محدود کردن
abound U محدود کردن
bound U مرز محدود
containment U محدود کردن
containment U محدود نگاهداشتن
qualify U محدود کردن
straitlaced U محدود درفشار
bottomless U غیر محدود
infinite U نا محدود بی اندازه
qualified U مقید محدود
stints U محدود کردن
limit U محدود کردن
current limiter U محدود کننده جریان
narrowest U محدود باریک کردن
rectilineal U محدود بخطوط راست
double limiter U محدود کننده مضاعف
stenophagous U غذای محدود خوار
autonomy U استقلال محلی محدود
narrower U محدود باریک کردن
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
determinative U محدود کننده صفت
determinate U تعیین شده محدود
limited access road U راه با ورودی محدود
sinedie U تاتاریخ غیر محدود
local U محدود بیک محل
finite element method U روش المان محدود
narrowed U محدود باریک کردن
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
compass U محدود کردن فهمیدن
locals U محدود بیک محل
semipermanent U دارای مدت محدود
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
diode limiter U محدود کننده دیودی
controlled access road U راه با ورودی محدود
restricted area U منطقه اتش محدود
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
narrow U محدود باریک کردن
limiting factor U عامل محدود کننده
man U شبکه با گسترده محدود
limitary U دارای قدرت محدود
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
one idead U دارای فکر محدود
narrow mindedly U با فکر محدود متعصبانه
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
your vocabulary is limited U شما محدود است
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
limited war U جنگ محدود وموضعی
mans U شبکه با گسترده محدود
restriction U یک چیز محدود شده
input limiter U محدود کننده ورودی
transfinite U ماوراء اعداد محدود
infintate U منفی و نا محدود ساختن
incomprehensively U بطور غیرجامع یا محدود
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
corporations U شرکت بامسئولیت محدود
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
restrictions U یک چیز محدود شده
transfinite U خارج ازاعداد محدود
metropolitan area network U شبکه گسترده در مسافت محدود.
partial jurisdiction U حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
narrow U محدود کردن کوته فکر
copyright U محدود شده با قوانین کپی
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
narrowed U محدود کردن کوته فکر
impaling U محدود کردن میله کشیدن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
impale U محدود کردن میله کشیدن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
impales U محدود کردن میله کشیدن
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
small minded U دارای ذوق واستعداد محدود
rll U ثبت محدود طول اجرا
run length limited recording U ثبت محدود طول اجرا
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
narrowest U محدود کردن کوته فکر
local U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
locals U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
narrower U محدود کردن کوته فکر
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
Recent search history Forum search
1confinement factor
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com